اشعار رضا افضلی

اشعار رضا افضلی

شعر و ادب پارسی
اشعار رضا افضلی

اشعار رضا افضلی

شعر و ادب پارسی

با نگاهِ تو، غرقِ گل شود( رضا افضلی )


با نگاه تو


با نگاهِ تو، غرقِ گل شود
باغِ کهکشان ازجوانه ام

خنده ای بزن، تا که بگذرد
ازستاره، بانگِ ترانه ام

*

ای سکوتِ من، آشنای تو
ذرّه ذرّه ام، جای پای تو

بدرِ جلوه شو، چَرخَکی بزن
در سکوتِ پاکِ شبانه ام

*

ای که ازطرب، دشت وبازه ای
شادوپُرگلی، پاک وتازه ای

من دوان دوان، سوی دامنت
چون زلالِ جویِ روانه ام

*

خنده می زند، دردلم زمان
چون نسیمِ مستِ سحرگهان

گرکه یاسِ من! غرق گل شوی
گر که سرنهی، روی شانه ام

*

دشتِ لاله ای، پُر پیاله ای
چون شقایقی، قلبِ عاشقی

همچو آتشی، سرخ و سرکشی
شعله ای تو و من زبانه ام.

 

رضا افضلی

1365