اشعار رضا افضلی

اشعار رضا افضلی

شعر و ادب پارسی
اشعار رضا افضلی

اشعار رضا افضلی

شعر و ادب پارسی

چو کندوی «فراوان خانه»، عَطّار ( رضا افضلی )


به شکلِ گیسوی پَتْ،«سُنبُل الطِّیب»

**

چو کندوی «فراوان خانه»، عَطّار
دکان را از گیاهان کرده سرشار

کِشوها جعبه های خانه خانه
دواها برگ برگ و دانه دانه

اگر رنگین کمان آید درین جا
سَبد راپر کند از رنگِ زیبا

ازین گل ها که دستِ کارگرها
به سختی چیده از کوه وکمرها

چه گل هایی! اگر خشکیده، رنگین
سبک مانند کاه و گاه، سنگین

به شکلِ گیسوی پَتْ،« سُنبلُ الطّیب»
رهاند قلبِ نازک را زآسیب

«گل گاوِ زبان» با چهرِشب وار
کند دل را زرنج و غم سبکبار

«گلِ بابونه» با رخسارِ زردش
بُراده ی زَر فرو بارد زگَردش

بهارِ سبز دارد، برگِ«نعنا»
دهد سردی به گرمای زبان ها

«گُل تاجِ خروسِ»آتشین رنگ
«خروسک» را کشد از سینه با چنگ

به رنگِ عاشقانِ جامه گلگون
که هنگام سحر غلتیده درخون

«هلِ سبز» و «سپیدِ» دانه دانه
زبوی خوش به لب دارد ترانه

«عروس پشتِ پرده» پُشتِ دُکّان
شده از پنجه های«خار»، تَرسان

به پا خیزد شمیمِ «دارچین» ها
چو بوی خوش، زباغِ یاسمین ها

بَرَد «آویشن»ِ دم کرده یکجا
همه سم را به معجز از بدن ها1

بَرَد« شاترّه» و «کلپوره» غم را
نشاند شورش دردِ شکم را

کنارِ« ناخُنک»، با قوسِ سین ها
درخشد «زِنج» ها مثلِ نگین ها

«زرشکِ» سرخ، زیرِ نور باران
درخشد در میانِ نیزه زاران

کنارِ خنده های «شنبلیله»
نشسته اخمِ ابروی«هلیله»

به جایِ «زنجبیل» و «جوزِ بویا»
زبانِ عطرها شان گشته گویا

به هر سو رنگ و بویی افکَنَد دام
قلم عاجز شود از بُردن نام

گرفته زین همه آمیزة بو
فضا عطرِ هزاران باغِ جادو

نوشته در کتابِ«ابنِ سینا»
بُوَد برخی زدرمان ودواها

بُوَد برخی زداروها، خُرافی
که حیف از زحمت و پولِ اضافی

به دکّان هرکه عطّار و طبیب است
علاجش با دواهای عجیب است

شعارِ اوست بهرِ خلق کافی
به درمان، جملة «اللهُ شافی»

  

به نقل از منظومة بلندمنتشر نشدة

(مشهدی های قدیمی) 
سرودة در سال ۱۳۷۷

رضا افضلی

 

1-آویشن:

نوعی گیاه از تیرة نعناعیان با گل های سفید یا گلی…/

رک: معین. دربارة آن از پرفسورتُروسو نقل شده:

«آویشن دشمن سمّ است».رک:گلها و گیاهان شفا بخش/

لئونس کارلیه /ترجمه و نگارش مهدی نراقی/

تهران/امیرکبیر/ ج2 ص51