اشعار رضا افضلی

اشعار رضا افضلی

شعر و ادب پارسی
اشعار رضا افضلی

اشعار رضا افضلی

شعر و ادب پارسی

ز روی تخته حوضِ خانه ای باز(رضا افضلی)

 

سیاهِ تُنبکی خواند ترانه

**

ز روی تخته حوضِ خانه ای باز
کند پرواز،صوتِ ساز و آواز

به روی قابِ حوضِ پهنِ خانه
سیاهِ تُنبکی خواند ترانه

درونِ خانه،خلقی دسته دسته
یکی اِستاده و آن یک نشسته

رُخِ دلقک زَنَد برق از سیاهی
دهد قِر،رو به روی تختِ شاهی

دَوَد نزدیکِ سلطان با تمسخر
بگیرد ریشِ زردش را به اَنبُر

زبام و از حیاط پر زآدم
صدای خنده برخیزد دمادم

«سیه» با« قبلة عالم» به بازی
کند برپنجة پا قددرازی

وزیر شاه، چون غُرّد که بنشین!
جَهَد بر پشتش و او را کند هین

وزیرش زیرِ ران تا می شود خر
تماشا گر زند از خنده پَرپَر

دو نقش آید ز هرآدم به بازی
به هر فصلی نُماید نقش سازی

شود گه تعزیه خوان، گاه مطرب1
رود در نقشِ شاه و خانِ نایب

 

به نقل از منظومۀ بلند
مشهدی های قدیمی

سروده رضا افضلی به سال1377


1/شود گه تعزیه خوان گاه مطرب: بازی کن نقش تعزیه، در نمایشنامه های رو حوضی دیگر هم شرکت می جست. مثلی می گوید : 
نه به آن ز... کل... شدنت/نه به این دایره و تنبک زدنت/رک:جعفرشهری


رضا افضلی