اشعار رضا افضلی

اشعار رضا افضلی

شعر و ادب پارسی
اشعار رضا افضلی

اشعار رضا افضلی

شعر و ادب پارسی

زمین بلعیده بس جبّارِ خونریز ( رضا افضلی )


کندافراطیِ«افغان»،به عَمدا

با اشاره ای به مشکلات زنان در افغانستان

**

زمین بلعیده بس جبّارِ خونریز
به سانِ برگ های سرخِ پاییز

زمین، تغییرگاهی بی کران است
بَدَلگاهِ تنِ پیر و جوان است

مکیده پیکرِ بی دردها را
تن زالو وشِ نامردها را

بسا «خودسر» که در ایّام هستی
چکانده زَهرِغمِ در جامِ هستی

«مُغول» با آن تباهی ها،کند شرم
ازین جلّاد های کُشته آزرم

چه گویم آتشِ دل سرد گردد
دلم خالی زبارِ درد گردد

کندافراطیِ«افغان»، به عَمدا
زجهلِ خود زنان را درکفن ها

به نامِ دین کُشد اهلِ وطن را
کند در خاک، هردم مرد و زن را

به قرنِ نو ندارد زن اجازه
به تنهایی خَرَد یک نان تازه

چرا زن باز هم گردد حصاری
بمیرد پشتِ دیواری به خواری

شود زن ازچه رو، با وحشت و زور
چو عصرِ جاهلیّت زنده درگور

چرا بایدگرفتنِ رایگانی
ازین مردم، نشاطِ زندگانی

چرا باید چنین کُشتن جوان را
جوان کشتن به ناکامی زنان را

 

به نقل از منظومة بلندمنتشر نشدة

(مشهدی های قدیمی) 
سرودة در سال ۱۳۷۷

رضا افضلی