اشعار رضا افضلی

اشعار رضا افضلی

شعر و ادب پارسی
اشعار رضا افضلی

اشعار رضا افضلی

شعر و ادب پارسی

در خواب نیز یکسره رایانه روشن است ( رضا افضلی )

مهمانی است

در همه ی خواب های من

**


در خواب نیز یکسره رایانه روشن است
این جامِ جم همیشه شب و روز با من است

در خواب خوش نرفته که آید به پیش چشم
تصویر دوستان،که گل باغ وگلشن است

در خواب هم کلیک کنم روی عکسشان
گویی که دوست را به رگانم نشیمن است

نارفته این زپیش نظر، آن رسد زراه
خورشیدِ دوست، در شب من پرتو افکن است

مهمانی است در همه ی خواب های من 
صبح است و عید و تودة گل ها چو خرمن است

گویی که صبح عید شده از شکوفه ها
هر سوی باغ تخت گل و طاق سوسن است

پیشم صفوف پنجره ی بازو بسته را
بینم چو یک سپهرِ ستاره که روشن است

هر شب هزار پنجره آید به خواب من 
دیوارِ شب زپنجره ها پر ز روزن است

با فقر، دست و پنجه کنم نرم و این بهار 
فقر جدید هستی من فقر آهن است

دارم زبان شعرو سخن لیک، هرقلم
در وصف سرنوشت بشرگنگ و الکن است

افتاده ام به چاه، چوبیژن به قرن نو
آزادی ام زبند به دست تَهمتَن است.



رضا افضلی