اشعار رضا افضلی

اشعار رضا افضلی

شعر و ادب پارسی
اشعار رضا افضلی

اشعار رضا افضلی

شعر و ادب پارسی

آتش افروزان! خدارا، شرم باد ازکارتان(رضا افضلی)

 

دیگر این خلق گرسنه
نان طلب دارد نه جنگ
...
..
.

آتش افروزان! خدارا، شرم باد ازکارتان
خون بپاشد روز وشب از گفته و کردارتان

کودکان جان می دهند و خشک باشد سینه ها
قوطیِ شیری به جا مانده ست در بازارتان؟

کودکان را نیست قوت از مادران بی رمق
خشک باشد خاک فقراز ابر بی رگبارتان

پر شقاوت جانیان! لاف عدالت تا به کی
خون چکد از پنجه های تیز آدمخوارتان

نان مردم را سلاحِ جنگ و غارت می کنید
نام دین آرید و شرمی نیست از دادارتان

باخدایان! بی خدایان! دهریان با هرچه نام
زرپرستان!حق پرستان!چیست در افکارتان

کودکان سرزمین معدن الماس و زر
قوت می جویند ازپس ماندۀ هر بارتان

در کنار گربه و سگ در زباله مردمی
لقمه می جویند از شب های شادی خوارتان 

قوت غالب در فقیران جهان، جوع است و غم
از چپاول کردن این خلق نآید عارتان

نان مخلوق خدارا با وقاحت می برید 
ذره ای وجدان نباشد در تنِ پروارتان

هرچه زحمت، هرچه نکبت، هرچه سختی از فقیر
هرچه گندم، هرچه نعمت، جمع در انبارتان

گرفقیری دم زند ازنان، دهیدش سرب داغ
گر اناالحقّی* بگوید، می رود بر دارتان

این همه پول و طلا را بهر که پنهان کنید؟
کی شود با عمر کوته گنج، زهرِ مارتان

دیگر این خلق گرسنه نان طلب دارد نه جنگ
صلح جویان گر صداقت هست در گفتارتان



رضا افضلی

18/4/94

*انا الحق:شطح مشهور حسین ابن منصور حلاج