اشعار رضا افضلی

اشعار رضا افضلی

شعر و ادب پارسی
اشعار رضا افضلی

اشعار رضا افضلی

شعر و ادب پارسی

مژده دهیدم ز برف، شهر سپید است(رضا افضلی)

 

امید و نوید 
...
..
.
مژده دهیدم ز برف، شهر سپید است
روی درختان، شکوفه های امید است

پشتِ دریچه ز برفبارِ شبانه
پرده ای از پرنیان، برابرِ دید است

گرکه نگاهی کنی به باغِ سحرگاه
جنبشِ گنجشک و شادمانیِ عید است

ابرِ شبِ پیش، شسته چهرِ زمین را
نوبتِ پروازِ برف های سپید است

آب شود صبحدم زخندۀ خورشید
این همه قندیل ها که همچو حدید است

این همه باران وبرف و آب به ژرفا
وقت شکوفائیِ بهار کلید است

فَصلِ بهاران به رستخیزِ علف ها
عاشقیِ باد و موفشانی بید است

لاله چو روید زدشت و دامنۀ کوه
زخمِ دلش داغِ عاشقانِ شهید است

بهر بیابان خشک و خاکِ کویری
هفتۀ برفی، چو جشنِ عیدِ سعید است

گاه همین برف ها برای تهی دست
رنج بزرگ و غم و عزای جدید است

شادی مطلق ازان غنی ست که اورا
قوت و فراغت کنار جام نبید است

رَحم و مرّوت اگر به زاغه زند سر
بهر دل بی نوا امید و نوید است


رضا افضلی

9/8/94

 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.