اشعار رضا افضلی

اشعار رضا افضلی

شعر و ادب پارسی
اشعار رضا افضلی

اشعار رضا افضلی

شعر و ادب پارسی

صاب مرده رو، هُلِش نده(رضا افضلی)

 

کوچه ی ماشین قراضه

(خطاب زن به شوهرش/بر وزن ترانه ی مشهور

(ماشین مشدی مندلی/نه بوق داره نه صندلی)


صاب مرده رو، هُلِش نده
نمی شه روشنش کنی
مرده تِکون نمی خوره
هر چه لباس تنش کنی

برای شستن ماشین 
هی آبا رو حروم نکن
با این ندونم کاریا
عمرِ منو تموم نکن

خودِت میگی میکانیکه 
ازین اُتُل عاجز شده
حق داره چون که آهناش
خاکسترِ فِلز شده

جنازه ی این قراضه 
لونه ی گربه ها شده
از بچه های کوچمون 
پر از برو بیا شده

آخه چقد می خوای ازش
آشغالو رو جارو کنی
پوسیدگی ش داد می زنه
میخ میشه توش فرو کنی

قیافه ی این اُتُلو 
زیر بَزَک پنهون نکن
بیا بخواب خسته شدی
خودتو نصفه جون نکن

ببر دیگه جنازه رو
تو بیابون چالش بکن 
بها نده به سنداش 
تو سطل آشغالش بکن

یه بار نشد با این ماشین
زود برسی سرِکارت
سوار کنی مسافرار
دُرُس بشه کار و بارت

همیشه دستات سیاهه
حتی شبای عروس کشون
با بچه ها هُلِش می دیم
روز عزا ،دوون دوون

همسایه ها ی کوچه مون 
ازدستِ ما رَم می کنن
از ترس ما یواشکی
پشتشونو خم می کنن

آدرس می دن کوچه ی ما:
کوچه ی ماشین خرابه س
به این نشون رو کاپوتش 
چن تا آچار یه آفتابه س

تُلمبه ی سینه تو برف
هی می زنه تُلُپ تُلُپ
بس که می شیم خیس عرق
آب می خوریم قُلُپ قُلُپ

آخه مگه چی می خوریم
که این همه زور بزنیم
یه روز فَلج می شیم اَگِه
یه زور ناجور بزنیم

بازم دلت خوشه بِهِش
پشت شیشه ش گل می ذاری
دسته گلای مصنوعی 
کنار بلبل می ذاری

برای چای عصرونه
یه حَبّه هم قَن نداریم
حتی برای اِشکنه 
یه ذرّه روغن نداریم

حقوقتو برای چی
روغن و بنزین می کنی
اگه به خر عَلف بدی 
سوار می شی هین می کنی

حیف طلای من نبود 
که خرج صافکاری بشه
برای رنگ و روغنش 
قربون این گاری بشه

عوارض تازه میاد 
نداده پول بیمه شو
هر دَفه بُکسِلِش کنی 
باید بدی جریمه شو

با این که قطر سنداش 
به قدر یه کتاب شده
اسم تو نیس توی یکیش
عین یخی که آب شده

تو این ماشین یه بار نشد
بی هل دادن سوار بشیم
یه بار نشد مثل آدم
وارد یه بازار بشیم

بی لباس خاکی پاکی
حاضر بشیم تو مهمونی
پشت درای خرابش 
نَشیم اسیر و زندونی

یه بار نشد بنزین بخواد
تو جیبامون سو نزنی
برای خرج موتورش 
پیش همه رو نزنی

ول کن دیگه این اتاقو 
که داره چرخ و صندلی
هیچی نداره واسه مون
به غیرِخرج و معطلی

ول کن دیگه صاب مرده رو 
ول کن دیگه پاکش نکن 
پول غذای خونه رو 
زهرِمارِ باکش نکن


رضا افضلی

11/7/75

 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.