اشعار رضا افضلی

اشعار رضا افضلی

شعر و ادب پارسی
اشعار رضا افضلی

اشعار رضا افضلی

شعر و ادب پارسی

به ژرفِ آسمان رقصد کبوتر( رضا افضلی )


«کبوتر باز» در عشقش شده گم

**


به ژرفِ آسمان رقصد کبوتر
به بال عشوه ای طنّاز و دلبر

میانِ یک «چِخ»ِ باتورمحصور 
به روی بام باشد جُنبش و شور

میانِ خیلِ کفتر،گفت و گوها
رسد همراهِ بانگِ بَق بَقوها

کبوترمی مَزَد از دانه وآب 
سپیدین سینه اش، چون پُشتِ سنجاب

کبوتر می خرامد ماده و نر
ز«سینه سرخ» و «طوقی» و«سیاسر»

یکی خوابیده روی تُخمِ برفین
به حالِ چُرت، سرآورده پایین

ببارد زآسمان، برفِ پریشان
زبالِ کَفترانِ نیمه پَرّان

فرود آیند کفترها از آن اوج
به سانِ باد برفِ موج در موج

دود بربام ها،طوفانِ رَفرَف
کبوتر می زند با بالِ خودکف

کبوتر باز،در عشقش شده گم 
نفهمد شِکوه و فریادِ مردم

چو بر دستش بگیرد «پِرپِری» را
پَرَش صیقل دهد انگشتری را

شده چون عارفی از خود فراموش
به سوی دوست، دارد چشم و هم گوش

به ساعت ها نخورده ذرّه ای قوت
لبانِ او شده فوّارة سوت

ز رَفرَف نشنود از کس صدارا
که دارد پیشِ رو عرشِ خدا را

ز«دَرتُمبه» زنش گوید:بیا مرد!
غذایت بارِدیگر هم شده سرد

نمی بیند کنارِ خود زنش را 
به روی ابر،رانَد توسنش را

بگوید زن به او: دیوانه ای تو
نه فکرِ زن نه فکر خانه ای تو


واژه ها:

چِخْ: لانة کبوتر، قفس توری بزرگ ویژة کبوتر بازان/ فرهنگ گویشی.

سینه سرخ: نوعی کبوترکه درمیان کبوتر بازان مشهور است.

طوقی: نوعی کبوتر.

سیاسر:در مشهد به دختر گفته می شود و نیز نوعی کبوتر به همین نام وجود دارد که طبق گفته آقای سالک در لهجه ی مشهدی به آن (کِلِّه سیا)می گویند.

رفرف: این جا برای رفرفه و صدای بال کبوتر آمده است

دَرتُمبه: برآمدگی انتهایی راه زینه(=پله) ها ی رسیدن به پشت بام که دارای دری کوچک بود. گاهی مردم مشهد در ظهرهای آفتابی پاییز و زمستان ناهارشان را بالای بام می بردند و در آن جا صرف می کردند.

  

به نقل از منظومة بلندمنتشر نشدة

(مشهدی های قدیمی) 
سرودة در سال ۱۳۷۷

رضا افضلی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.