اشعار رضا افضلی

اشعار رضا افضلی

شعر و ادب پارسی
اشعار رضا افضلی

اشعار رضا افضلی

شعر و ادب پارسی

وکیل آباد»، باشد پرهیاهو( رضا افضلی )


درآبِ سرد لرزدهندوانه

**

«وکیل آباد»، باشد پرهیاهو
بغلتد موج ها در درّة او

رسد در هراجاقی رویِ آتش
کلاه دود تا ابرویِ آتش

به سوی سنگ چین، هردم خمیدن
چو آهنگر، به آتش ها دمیدن

به لای سنگ های رودخانه
در آبِ سرد ،لرزد هندوانه

شود چرخنده قلیان، روی دستان
چو تُنگِ نشأة بخشِ می پرستان

برقصد «بادبادک»، مستِ پرواز
نسیم آرد صدای ساز و آواز

جِِدال کودکان، هنگام بازی
رسد ازمشت تا سیلی نوازی

یکی برچیده سفره،وآن نهاده
یکی بر ساحل جو ایستاده

یکی خوابیده زیر چادرِچیت
یکی آن سونشسته برسرِپیت

یکی جنبانده پارو، روی استخر
فکنده چین، به پیشانوی استخر

یکی از جنسِ مردان نواندیش
سخن گوید زصلح و دانش و کیش

نشسته گِرد او جمعی «دهان باز»
«کبوتر با کبوتر باز با باز»

سخن می گوید از ایران وخارج
زبرفِ پول و خورشیدِ مخارج


به نقل از منظومة بلندمنتشر نشدة

(مشهدی های قدیمی) 
سرودة در سال ۱۳۷۷

رضا افضلی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.