گلچین
به استاد زنده یاد: احمد گلچین معانی
**
با من ای گلچین! سخن از رسمِ گل چیدن بگو
از نشاط و شورِدل، هنگامِ بوییدن بگو
در میانِ دستة پروانه های رنگ رنگ
از گُل و پروانه و برشاخه رقصیدن بگو
ای گذشته عمرِ تو در گردشِ «پیمانه» ها
از شب و در گوشة «میخانه» خوابیدن بگو
خوشه های تاک هایت روشنی بخشد به شب
از خُمِ خورشیدی و در شب درخشیدن بگو
هرکتابت صد سبدگل می بَرَد درخانه ها
از شبِ میرابی و در باغ چرخیدن بگو
ای که با یک «کاروان» شاعر، شدی تا قلبِ «هند»
از شکوه و شادیِ خلوت نَوَردیدن بگو
ای که داری معدنِ مضمونِ بکرِ «مشترک»
از وجوهِ اشتراکِ شعر و رنجیدن بگو
ای که رفتی با عصا و هفت کفشِ آهنین
از بیابانِ «وقوع» و خامه ساییدن بگو
ای که هستی کاشفِ تصویر های شاعران
با منِ عاشق ز لَذّت های کاویدن بگو
ای تراشیده نگین سبز و سرخ و صورتی
اندکی از شیوة معنا تراشیدن بگو
چون که در «فرهنگِ» تو تصویر های «صائب» است
از عُروج آه و از یک غنچه خندیدن بگو
زایش معنی است، کار شاعرانِ طُرفه کار
از عذاب و لَذّتِ مردانه زاییدن بگو.
رضا افضلی
3/9/۷۵