اشعار رضا افضلی

اشعار رضا افضلی

شعر و ادب پارسی
اشعار رضا افضلی

اشعار رضا افضلی

شعر و ادب پارسی

تماشاخانة گلشن به شب ها ( رضا افضلی )


تماشاخانة گلشن به شب ها

**


تماشاخانة گلشن به شب ها
لبالب گردد از شور و طرب ها

یکی با ضرب و با لحنِ شمرده
بخواند چند نوبت «پیش پرده»

به بازی خوش بُوَد راهِ «خدیوی»
«خراسانی»، به همراهِ «خدیوی»

هنرمندی که اوجِ بازی است او
در این جا «اصغرقفقازی» است او

به ناگه ازحضورش خنده خیزد
ز حرفش بُمب های خنده ریزد

لباسش خنده اَفشانَدزِپیکر
کلاه دوره داری کرده بر سر

به خنده گیرد از هر حاضری اشک
برَد هرآدمی بر طَنزِ او رشک

زِ«عَمّه خانم» و شویش سخن هاست

به عصرِجمعه، خلقی می شود گُم
به باغِ قصّه های «عَمّه خانم»

نمایش های طنزِ رادیویی
کند تا ژرفِ دل ها راه جویی

به وقتِ پخش،هرجاشوروغوغاست
زعمّه خانم و شویش سخن هاست

«خراسانی»، به «یزدی» می زندداد
«خدیوی» پاسخش گوید به فریاد

کند از خنده، هرکس بشنود، غَش
زچشمانش بگیرد اشک ها کَش

به گاهِ آن نمایش ها «آمِرزا»
شود درنقشِ شوی«عَمَّه»پیدا

میانِ آن زن و شو، ماجراهاست
زمانی آشتی،گه قهر و دعواست

به طولِ هفته شیرین کاریِ زوج
زند در حرف های مرد و زن موج

هنوز آن قصّه ها از ذهنِ مردم
نمی گردد زبعدِ سال ها گم

 

به نقل از منظومة بلندمنتشر نشدة

(مشهدی های قدیمی)

سرودة در سال ۱۳۷۷

رضا افضلی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.